رحابت
لغت نامه دهخدا
رحابة. [ رَ ب َ ] ( ع مص ) رحب. ( منتهی الارب ). فراخ و گشاد گردیدن. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). فراخ گردیدن. ( آنندراج ). فراخ شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر اللغه زوزنی ): رحب بک المکان ؛ فراخ شد جای تو. رحبتک الدار؛ فراخ شد خانه تو. ( ناظم الاطباء ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید