رجولیت

/rajoliyyat/

مترادف رجولیت: ذکر، مردانگی، مردی، نری

معنی انگلیسی:
manhood, virility

لغت نامه دهخدا

رجولیت. [ رُلی ی َ ] ( ع اِمص ) رُجولیة. مردی. مرد بودن. ( از منتخب اللغات ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) : و درمذهب رجولیت چگونه رخصت یافتی. ( جهانگشای جوینی ).
میزنم لاف از رجولیت ز بیشرمی ولیک
نفس خود را کرده فاجر چون زن هندی منم.
سعدی.
- آلت رجولیت ؛ نره. ( ناظم الاطباء ).
|| مردی و مردانگی. ( ناظم الاطباء ) : به مردی و شجاعت مذکور و به رجولیت و مبارزت معروف. ( تاریخ اعثم کوفی ص 77 ). رجوع به رجولیة شود.

رجولیة. [ رَ لی ی َ ] ( ع اِمص ) رُجولیة. مردی. ( ناظم الاطباء ). اسم است از رَجُل. ( از اقرب الموارد ). || مردانگی و مردی. ( ناظم الاطباء ).

رجولیة. [ رُ لی ی َ ] ( ع اِمص ) اسم است از رَجُل. ( از اقرب الموارد ). مردی. ( غیاث اللغات ) ( از منتخب اللغات ) ( از صراح اللغة ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || مردانگی و مردی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - مرد بودن رجل بودن . مقابل انوثت انوثیت . ۲ - مردی مردانگی .

فرهنگ معین

(رُ یَّ ) [ ع . رجولة ] (مص جع . ) ۱ - مرد بودن . ۲ - مردی ، مردانگی .

فرهنگ عمید

۱. مردی.
۲. مردانگی، کمال مردی.

جدول کلمات

مردی

مترادف ها

manhood (اسم)
شجاعت، مردانگی، مردی، رجولیت، ادمیته

virility (اسم)
نیرومندی، مردی، رجولیت، قوه مردی

فارسی به عربی

رجولة

پیشنهاد کاربران

این واژه تازى ( اربى ) است و پیشنهاد مى شود بجاى آن از ساخته پیشنهادى مردایش Mardayesh ( مرد + آیش ( آمدن ) ) بهره بجویید.

بپرس