رجوان

لغت نامه دهخدا

رجوان. [ رَ ج َ ] ( ع اِ ) تثنیه رَجا. دو ناحیه. ( ناظم الاطباء ). تثنیه رَجا. ( منتهی الارب ). و منه فی الاستهزاء: رُمی َ به الرَجَوان ِ؛ أرادوا انه وقع فی المهالک. ( منتهی الارب ). رمی به الرجوان ؛ در مهالک افتاد، و نیز این کلام را در استهانت و خواری گویند. ( ناظم الاطباء ). رمی به الرجوان ؛ ای استهین به و طرح فی المهالک و العبارة مثل و «یُرمی ̍ به الرجوان »؛ ای لایخدع فیُزال َ عن وجه الی وجه. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران


انچه بنطرم می اید و قبلا مطالعه نمودم به معنی نقطه امید معنایش را یافتم

بپرس