رجو
لغت نامه دهخدا
رجو. [ رُ ج ُوو ] ( ع مص ) رَجْو. امید داشتن و مأیوس نگشتن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به رَجْو و رَجا و رَجاء و رجاة و مرجاة شود. || ترسیدن. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). و رجوع به رَجْو و رَجاء و رجاءة و رجاوة شود.
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۲۸(بار)
wikialkb: ریشه_رجو
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید