رجلیون

لغت نامه دهخدا

رجلیون. [ رِ لی یو ] ( ع ص ، اِ ) پیادگان. ( ناظم الاطباء ).

رجلیون. [رَ ج َ لی یو ] ( ع ص نسبی ، اِ ) قومی بوده از پیادگان. واحد آن رَجَلی است ، و هُم سلیک المقانب و المنشربن وهب الباهلی و اوفی بن مطر المازنی و قولهم ولدت الغنم الرجیلاء، وقتی گویند که بزاید بعض آن بعد بعضی.( منتهی الارب ). مردانی بوده اند از پیادگان که با پای پیاده راه میرفتند بسرعتی که اسبان تندرو بدانان نمیرسیدند. واحد آن رَجَلی است. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس