رجل الفلوس

لغت نامه دهخدا

رجل الفلوس. [ رِ لُل ْ ف ُل ْ لو ] ( ع اِ مرکب ) ( از: رجل عربی ،به معنی پای + پولای لاتینی ، مرغ خانگی ) قاقلی. رجل الفروج. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). رجل الفروج. بلغت اندلس قاقلی گویند. ( از مفردات ابن بیطار ص 137 ). رجوع به قاقلی و رجل الفروج و تذکره ضریر انطاکی ص 171 شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) قاقلی .
قاقلی رجل الفروج رجل الفروج

پیشنهاد کاربران

بپرس