رجعیه

لغت نامه دهخدا

( رجعیة ) رجعیة. [ رُ عی ی َ ] ( ع ص ، اِ ) ناقه ای که بفروشند و از بهای آن ناقه دیگری مانند آن بخرند. ( از اقرب الموارد ). راجعة. ( اقرب الموارد ). رجوع به راجعة شود.

رجعیة. [ رِ عی ی َ ] ( ع ص ، اِ ) رجوع به رُجعیّة شود. || ( ص نسبی ) آنکه به رجعت شخصی معتقد باشد. || ( اِخ ) از فِرَق غُلاة شیعه که میگفتند علی بن ابیطالب بر خواهد گشت و انتقام خود را از دشمنان خویش خواهد کشید. ( خاندان نوبختی ص 56 ). و رجوع به الملل و النحل ص 18 ضمیمه و تلبیس ابلیس ص 24 و خطط ج 4 ص 178 و البیان و التبیین ج 2 ص 102 و 103 و ماده رجعت شود. || ( ص نسبی ) منسوب به رجعی ( طلاق رجعی ). زنی که شوهر وی پس از طلاق بدو رجعت کرده باشد. رجوع به رجعت در این معنی و نیز حقوق مدنی تألیف سیدحسن امامی ج 5 ص 67 شود.

فرهنگ فارسی

آنکه به رجعت شخصی معتقد باشد یا از فرق غلاه شیعه که می گفتند علی بن ابیطالب بر خواهد گشت و انتقام خود را از دشمنان خویش خواهد کشید .

پیشنهاد کاربران

بپرس