رجعت فرمودن. [ رِ ع َ ف َ دَ ] ( مص مرکب ) بازگشتن. برگشتن. مراجعت کردن. رجعت کردن. || بازگشتن بسوی زن مطلقه خود : لیک با ام الخبائث چون طلاقش واقع است خسروش رجعت نفرماید به فتوای جفا.خاقانی.