رجحان
/rojhAn/
مترادف رجحان: اولویت، برتری، ترجیح، تفضل، تفوق، تقدم، رجاحت، مزیت
برابر پارسی: برتری، فزونی، مهان، مهتری
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) افزون آمدن برتری یافتن چربیدن . ۲ - ( اسم ) فزونی زیادی برتری .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
مزیت، امتیاز، رجحان، حق ویژه
مزیت، برتری، تفوق، خوبی، رجحان، شگرفی، ممتازی، علو مقام
ترفیع، مزیت، برتری، تقدم، رجحان، ترجیح، اولویت، صلیقه
برتری، تفوق، غلبه، رجحان
برتری، تشخیص، سر بلندی، امتیاز، تمیز، فرق، رجحان، ترجیح
میل، رجحان، علاقه شدید به چیزی، جانبداری، برگزیدگی، تمایل قبلی
برتری، تفوق، رجحان
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
رجحان ؛ برتری - فزونی - ترجیح دادن - فضیلت نهادن - برتری داشتن - مزیت داشتن .
فضیلت
زیرکی
اولویت، برتری، ترجیح، تفضل، تفوق، تقدم، رجاحت، مزیت
نکته بینی
در پهخلوی " اوپرتات " برابر نسک اردویراف نامه از رشید یاسمی.