رجاد

لغت نامه دهخدا

رجاد. [ رَ ]( ع مص ) خوشه های دروشده را به خرمنگاه بردن. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خوشه ها را به خرمنگاه بردن. ( منتهی الارب ). بردن خوشه ها به خرمن. ( از اقرب الموارد ).

رجاد. [ رَج ْ جا ] ( ع ص ) آنکه خوشه های دروشده را به خرمنگاه برد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

آنکه خوشه های درو شده را به خرمنگاه برد

پیشنهاد کاربران

بپرس