رثه
لغت نامه دهخدا
رثة. [ رِ ث َ ] ( ع مص ) رِثَت. میراث گرفتن. ( منتهی الارب ). میراث یافتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ). وراثت. ارث. ( ناظم الاطباء ).
رثة. [ رَث ْ ث َ ] ( ع ص ) رَث . کهنه. ج ، رِثاث. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) ( ناظم الاطباء ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید