رثاثه
لغت نامه دهخدا
رثاثة. [ رَ ث َ ] ( ع اِمص ) کهنگی. پوسیدگی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || بدحالی. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
( رثاثة ) رثاثة. [ رَ ث َ ] ( ع مص ) کهنه شدن جامه. ( مصادراللغة زوزنی ) . کهنه و فرسوده شدن. ( از اقرب الموارد ) . کهنه شدن رسن و جز آن. ( تاج المصادر بیهقی ) . || ضعیف و سست و خوار گردیدن کسی. ( از ناظم الاطباء ) . رجوع به رثوثة شود.
... [مشاهده متن کامل]
رثاثة. [ رَ ث َ ] ( ع اِمص ) کهنگی. پوسیدگی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . || بدحالی. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) .
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
رثاثة. [ رَ ث َ ] ( ع اِمص ) کهنگی. پوسیدگی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . || بدحالی. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) .
منبع. لغت نامه دهخدا