لغت نامه دهخدا
- رث الهیئة ؛ بدحال و بدهیأت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
رث. [ رَث ث ] ( ع مص ) کهنه شدن جامه. ( مصادر اللغة زوزنی ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) کهنه پوسیده جمع رثاث .
کهنه شدن جامه
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید