رتع
لغت نامه دهخدا
- رتع در گوشت کسی ؛ غیبت او راکردن. ( از اقرب الموارد ).
|| ( اِمص ) تنعم. ( اقرب الموارد ).
رتع. [ رُ ت ُ ]( ع ص ) ج ِ راتع. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ راتع، بمعنی شتر چرنده. ( آنندراج ). رجوع به راتع شود.
رتع. [ رُت ْ ت َ ] ( ع ص ) ج ِ راتع. ( منتهی الارب ). ج ِ راتع، بمعنی شتر چرنده است. ( از آنندراج ). رجوع به راتع شود.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی یَرْتَعْ: که گردش کند (کلمه رتع به معنای آزادانه چریدن حیوان یا آزادانه گردش کردن و میوه خوردن انسان است. جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای شرط قبل از خود می باشد)
تکرار در قرآن: ۱(بار)
«رتع» (بر وزن قطع) در اصل به معنای چریدن و فراوان خوردن حیوانات است، ولی گاهی در مورد انسان به معنای تفریح و خورد و خوراک فراوان به کار می رود.
. در مجمع از ابن زید نقل کرده که رتع به معنی گردش است خودش نیز رفت و آمد که عبارت اخرای گردش است معنی کرده علی هذا معنی آیه چنین است: او را فردا با ما بفرست تا گردش و بازی نماید. اقرب الموارد آن را تنعم و تلذذ گفته و نیز میگوید: خوردن و آشامیدن چهار پاست در فراوانی و وسعت. صحاح میگوید «رَتَعَتِ الْماشِیَةُ: اَکَلَتْ ماشاءَتْ، خَرَجْنا نَرْتَعُ وَ نَلْعَبُ اَیْ ننعم و نلهو» یعنی چهار پا آن چه میخواست بخورد، بیرون شدیم لذت میبریم و بازی میکردیم. به عقیده راغب اصل آن علف خوردن بهائم و در کثرت اکل انسان بطور استعاره بکار میرود. و خلاصه آن که: استعمال این کلمه در انسان به معنی گردش و تنّعم و تلذذ است در نهج البلاغه نامه 26 آمده «وَ مَن اسْتَهانَ بِالاَمْانَةِ وَ رَتَعَ فِی الخِیانَةِ... فَقَدْ اَحَلَّ بَنَفْسِهِ فِی الدُّنْیاالذُّلَّ...» در صحیفه شجادیه دعای 20 آمده «فَاِذا کانَ عَمْری مَرْتَعاًلِلشِّیطانِ فَاقبِضْنی اِلَیکَ» کلمه فوق فقط یک بار در قرآن آمده است.
تکرار در قرآن: ۱(بار)
«رتع» (بر وزن قطع) در اصل به معنای چریدن و فراوان خوردن حیوانات است، ولی گاهی در مورد انسان به معنای تفریح و خورد و خوراک فراوان به کار می رود.
. در مجمع از ابن زید نقل کرده که رتع به معنی گردش است خودش نیز رفت و آمد که عبارت اخرای گردش است معنی کرده علی هذا معنی آیه چنین است: او را فردا با ما بفرست تا گردش و بازی نماید. اقرب الموارد آن را تنعم و تلذذ گفته و نیز میگوید: خوردن و آشامیدن چهار پاست در فراوانی و وسعت. صحاح میگوید «رَتَعَتِ الْماشِیَةُ: اَکَلَتْ ماشاءَتْ، خَرَجْنا نَرْتَعُ وَ نَلْعَبُ اَیْ ننعم و نلهو» یعنی چهار پا آن چه میخواست بخورد، بیرون شدیم لذت میبریم و بازی میکردیم. به عقیده راغب اصل آن علف خوردن بهائم و در کثرت اکل انسان بطور استعاره بکار میرود. و خلاصه آن که: استعمال این کلمه در انسان به معنی گردش و تنّعم و تلذذ است در نهج البلاغه نامه 26 آمده «وَ مَن اسْتَهانَ بِالاَمْانَةِ وَ رَتَعَ فِی الخِیانَةِ... فَقَدْ اَحَلَّ بَنَفْسِهِ فِی الدُّنْیاالذُّلَّ...» در صحیفه شجادیه دعای 20 آمده «فَاِذا کانَ عَمْری مَرْتَعاًلِلشِّیطانِ فَاقبِضْنی اِلَیکَ» کلمه فوق فقط یک بار در قرآن آمده است.
wikialkb: ریشه_رتع
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید