ربوخ. [ رَ ] ( ع ص ) زنی که وقت نزدیکی با مرد بیهوش گردد. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).ربوخ. [ رُ ] ( ع مص ) ربخ. رباخ. رجوع به ربخ و رباخ شود.