ربنجن

لغت نامه دهخدا

ربنجن. [ رَ ب َ ج َ ] ( اِخ ) مؤلف حدود العالم گوید: شهرکی است از ماوراءالنهر به سغد بر راه سمرقند آبادان و با نعمت و آبهای روان و درختان. ( حدود العالم ) : ابوالاشعث از سمرقند بازگشت و به ربنجن آمد. ( تاریخ بخارای نرشخی ص 99 ). سعید نفیسی گوید: ربنجن یا اربنجن یا ربنجان که آن هم از شهرهای کور سمرقند بوده است و این شهر در جنوب وادی و بر سر راه خراسان بود و ازحیث روستا ربنجن بزرگتر از دبوسیه بود، ابوالعباس فضل بن عباس ربنجنی شاعر معروف و معاصر رودکی از این شهر بوده است. ( احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 141 ). و نیز رجوع به احوال و اشعار رودکی ص 358 و ج 2 ص 514 و ج 3 ص 1174 و تاریخ بخارا ص 94 و 100 و تاریخ مغول ص 30 شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس