ربله

لغت نامه دهخدا

( ربلة ) ربلة. [ رَ ب ِ ل َ ] ( ع ص ) زن فربه بسیارگوشت. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و رجوع به ربلاء شود. || ماده شتر فربه. ( از مهذب الاسماء ). || زن بزرگ رَبَلات. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به ربلاء شود. || باریک ران خردکُس. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). و رجوع به ربلاء شود.

ربلة. [ رَ ب َ ل َ ] ( ع اِ ) رَبْلة. هر گوشت پاره ستبر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ). || گوشت شکم ران. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). گوشت اندرون ران مردم. ( مهذب الاسماء ). || گرداگرد پستان. || گرداگرد کس. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || رمه گاو دشتی. ج ، رَبَلات. ( مهذب الاسماء ).

ربلة. [ رَ ل َ ] ( ع اِ ) رَبَلة. رجوع به رَبَلة در همه معانی شود.

ربلة. [ ] ( اِخ ) ( خرم و بارآور ) شهری که در حدود شمالی زمین کنعان واقعست. ( قاموس کتاب مقدس ).

پیشنهاد کاربران

بپرس