رَبعِ هرات؛ بخش جنوبی خراسان؛ یکی از چهار بخش خراسان، که با تطبیق بر جغرافیای امروز، منطقهٔ غرب کشور افغانستان و حدی از مناطق پیرامونی آن را در بر می گیرد. کرسی و مرکز این ناحیه، شهر هرات بوده است.
در کتاب کهن اوستا از کشورهای شانزده گانه ای نام برده شده است که مردم آریایی در آن می زیستند؛ هریوه یکی از آنهاست که در نسک های گوناگون به گونه های دیگر هاریوه، هریوه، هاریوا، هرای، هری، آریه، آریا و چون این ها ضبط شده است. در کتیبهٔ بیستون، نگارش هاریوا و اَریه دیده می شود و یونانیان، هرات را آریا و آریانا می گفته اند. در متون فارسی دری و نیز عربی دوره اسلامی نیز این نام به گونهٔ هرای، هری و هرات ( هراة ) آمده است. به هر روی؛ چنین به نظر می رسد که اصل این واژه، همان گونهٔ آریا است و رودی که از این ناحیه می گذرد نیز آریه و آریوس نامیده شده است. گونهٔ آریا در گذر زمان، دچار دگرگونی های چندی شده است؛ چنان که: آ در ابتدای واژه، به هـ و ا پایانی به ه ( غیر ملفوظ ) دگرگون گردیده ( = هریه ) و سرانجام در داد و ستد با زبان عربی؛ ه پایانی به ة و سرانجام در فارسی دری به ت دگرگون گردیده و گمان می رود روند دگرگونی بدین شیوه بوده است: آریا ← هریه ← هریة ← هرة ← هراة ← هرات. اما در ریشهٔ معنای نام هرات؛ برخی تاریخنگاران بر این باورند که این سرزمین، زیستگاه مردمان آریایی، و همانجایی است که آریایی ها دوشاخه شده اند: آریایی های هندی و آریایی های ایرانی.
... [مشاهده متن کامل]
بر پایه نوشتار کتیبهٔ تخت جمشید، از هرات در زمره متصرفات حکومت هخامنشی و در قلمروی آنان یاد شده است. در زمان اسکندر، این ناحیه یکی از ساتراپ های مستقلی بوده که وی، حکومت آنان را به مقدونیان سپرد. در دوره اشکانی؛ خوارزم و زرنگ و هرات در قلمروی پارت ها ( اشکانیان ) قرار داشت. در دوره ساسانی؛ اردشیر بابکان نواحی سیستان، نیشاپور، هرات، پارت و خوارزم را که پادشاه داشتند، ضمیمهٔ قلمرو خود نمود. در روزگار ساسانیان ناحیهٔ هرات از جمله نواحی ای بود که همچون بیت آرمائی، پارس، کرمان، سپاهان، آذربایجان، طبرستان، زرنگ، بحرین، هرات، مرو، سرخس، نیشابور و طوس است که دارای مرزبان ( فرمانروای ایالتی ) بودند. در این دوران؛ خراسان، یکی از چهار استان مهم کشور به شمار می آمد؛ این استان، به چهار بخش تقسیم می شد و این بخش ها عبارت بودند از: مرو، نیشابور، هرات و بلخ. در دوره اسلامی؛ احمد بلاذری ( قرن۲و۳ قمری ) ، خراسان را دربرگیرنده چهار ربع ( بخش ) دانسته و هرات را در شمار نواحی ربع نیشابور به شمار آورده؛ چنان که نوشته است: خراسان، چهار ربع دارد. ربع اول، ایرانشهر است و آن دربرگیرنده نیشابور و قهستان و هرات و توس است. ربع دوم، دربرگیرنده مروان ( دو مرو ) و سرخس و نسا و ابیورد و طالقان و خوارزم است. ربع سوم، دربرگیرنده جوزجانان و بلخ و صغانیان است و ربع چهارم، دربرگیرنده ماوراءالنهر است. ابن فقیه ( قرن ۳ هـ. ق ) نیز به نقل از بلاذری، خراسان را در چهار ربع ( = بخش ) یاد کرده و ربع اول را در برگیرندهٔ نیشابور، قهستان، طبسین ( دو طبس ) ، هرات، فوشنج، بادغیس و طوس دانسته است. اما محمد مقدسی ( نویسنده کتاب جغرافیایی احسن التقاسیم ) ؛ همراه با یادکرد ربع اول خراسان ( شامل: نیشابور، قهستان، هرات و طوس ) با اشاره به گفتار بلاذری، اما با استدلال توجه به نزدیکی نقاط یک منطقه ( از دیدگاه جغرافیا، آداب و رسوم، زبان و فاصله ) ؛ مناطق خراسان را به هشت خوره و نه ناحیه دسته بندی نموده و هرات را یکی از خوره های نه گانه خراسان؛ و نواحی فوشنج، کنج رستاق ( گنج رستاق ) و اسفزار را از توابع این خوره دانسته است.


در کتاب کهن اوستا از کشورهای شانزده گانه ای نام برده شده است که مردم آریایی در آن می زیستند؛ هریوه یکی از آنهاست که در نسک های گوناگون به گونه های دیگر هاریوه، هریوه، هاریوا، هرای، هری، آریه، آریا و چون این ها ضبط شده است. در کتیبهٔ بیستون، نگارش هاریوا و اَریه دیده می شود و یونانیان، هرات را آریا و آریانا می گفته اند. در متون فارسی دری و نیز عربی دوره اسلامی نیز این نام به گونهٔ هرای، هری و هرات ( هراة ) آمده است. به هر روی؛ چنین به نظر می رسد که اصل این واژه، همان گونهٔ آریا است و رودی که از این ناحیه می گذرد نیز آریه و آریوس نامیده شده است. گونهٔ آریا در گذر زمان، دچار دگرگونی های چندی شده است؛ چنان که: آ در ابتدای واژه، به هـ و ا پایانی به ه ( غیر ملفوظ ) دگرگون گردیده ( = هریه ) و سرانجام در داد و ستد با زبان عربی؛ ه پایانی به ة و سرانجام در فارسی دری به ت دگرگون گردیده و گمان می رود روند دگرگونی بدین شیوه بوده است: آریا ← هریه ← هریة ← هرة ← هراة ← هرات. اما در ریشهٔ معنای نام هرات؛ برخی تاریخنگاران بر این باورند که این سرزمین، زیستگاه مردمان آریایی، و همانجایی است که آریایی ها دوشاخه شده اند: آریایی های هندی و آریایی های ایرانی.
... [مشاهده متن کامل]
بر پایه نوشتار کتیبهٔ تخت جمشید، از هرات در زمره متصرفات حکومت هخامنشی و در قلمروی آنان یاد شده است. در زمان اسکندر، این ناحیه یکی از ساتراپ های مستقلی بوده که وی، حکومت آنان را به مقدونیان سپرد. در دوره اشکانی؛ خوارزم و زرنگ و هرات در قلمروی پارت ها ( اشکانیان ) قرار داشت. در دوره ساسانی؛ اردشیر بابکان نواحی سیستان، نیشاپور، هرات، پارت و خوارزم را که پادشاه داشتند، ضمیمهٔ قلمرو خود نمود. در روزگار ساسانیان ناحیهٔ هرات از جمله نواحی ای بود که همچون بیت آرمائی، پارس، کرمان، سپاهان، آذربایجان، طبرستان، زرنگ، بحرین، هرات، مرو، سرخس، نیشابور و طوس است که دارای مرزبان ( فرمانروای ایالتی ) بودند. در این دوران؛ خراسان، یکی از چهار استان مهم کشور به شمار می آمد؛ این استان، به چهار بخش تقسیم می شد و این بخش ها عبارت بودند از: مرو، نیشابور، هرات و بلخ. در دوره اسلامی؛ احمد بلاذری ( قرن۲و۳ قمری ) ، خراسان را دربرگیرنده چهار ربع ( بخش ) دانسته و هرات را در شمار نواحی ربع نیشابور به شمار آورده؛ چنان که نوشته است: خراسان، چهار ربع دارد. ربع اول، ایرانشهر است و آن دربرگیرنده نیشابور و قهستان و هرات و توس است. ربع دوم، دربرگیرنده مروان ( دو مرو ) و سرخس و نسا و ابیورد و طالقان و خوارزم است. ربع سوم، دربرگیرنده جوزجانان و بلخ و صغانیان است و ربع چهارم، دربرگیرنده ماوراءالنهر است. ابن فقیه ( قرن ۳ هـ. ق ) نیز به نقل از بلاذری، خراسان را در چهار ربع ( = بخش ) یاد کرده و ربع اول را در برگیرندهٔ نیشابور، قهستان، طبسین ( دو طبس ) ، هرات، فوشنج، بادغیس و طوس دانسته است. اما محمد مقدسی ( نویسنده کتاب جغرافیایی احسن التقاسیم ) ؛ همراه با یادکرد ربع اول خراسان ( شامل: نیشابور، قهستان، هرات و طوس ) با اشاره به گفتار بلاذری، اما با استدلال توجه به نزدیکی نقاط یک منطقه ( از دیدگاه جغرافیا، آداب و رسوم، زبان و فاصله ) ؛ مناطق خراسان را به هشت خوره و نه ناحیه دسته بندی نموده و هرات را یکی از خوره های نه گانه خراسان؛ و نواحی فوشنج، کنج رستاق ( گنج رستاق ) و اسفزار را از توابع این خوره دانسته است.

