ربع بلخ

پیشنهاد کاربران

رَبعِ بَلخ؛ بخش شرقی خراسان؛ یکی از چهار بخش خراسان، که با تطبیق بر جغرافیای امروز، نیمهٔ شرقی کشور افغانستان و حدی از مناطق پیرامونی آن، از جمله ناحیه همجوار در کشور تاجیکستان را در بر می گیرد. کرسی و مرکز این ناحیه، شهر بلخ بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

در کتاب اوستا، از بلخ با نام بخدیم سریرام به معنی یلخ زیبا در شمار شانزده کشور آریاییان و به عنوان چهارمین کشوری که اهورامزدا آفریده و یاد شده است. واژهٔ بخدی یا باخذی ( Bakhdhi ) اوستایی در پارسی میانه به گونهٔ بخل ( Bakhl ) و فارسی دری به گونهٔ بلخ ( Balkh ) نمود یافته؛ در متون پارسی میانه، این نام همراه با پسوند و به صورت بلخ بامیک به معنی بلخِ درخشان؛ و در در پارسی دوره هخامنشی به گونهٔ باختریش ( Baxtrish ) و باختریا ( Baxtriya ) دیده می شود. نام بلخ در کتاب چهارم اتهرواودا ( از متون ودائی هند ) از مردم بلهیکه ( Balhika ) و شاه آنان؛ و در داستان حماسی هند مهابهارت به گونهٔ بهلیکه ( Bahlika ) یاد شده؛ این نام در ایلامی به گونهٔ بکه - شی - ایش ( Ba - Ka - Si - Is ) یا بیکتوری ایش ( Ba - Ik - Tur - Ri - Is ) ؛ و در آکادی به گونهٔ باختر ( Ba - Ah - Tar ) ؛ و در یونانی به گونهٔ باخترا ( Baxtra ) ؛ و در چینی به گونهٔ Ba - Hi - Hei و Ta - Hia آمده است. در متون قدیم، ابوالقاسم سمرقندی در کتاب تاریخ بلخ دربارهٔ واژه بلخ بامی ( بامیک ) نوشته است: بلخ، نخست به صورت برخ و به معنای نصیب و بهره بوده است؛ و بامی منسوب به بام در معنای مکان مرتفع است. پس «مملکت و پادشاهی بلخ، از رفیع ترین انحاء مملکت است. »
بلخ ( باختریش ) در دورهٔ ماد آخرین حد ( مرز ) کشور و در دوره هخامنشی، ساتراپی بسیار گسترده ای بوده است که گاه ساتراپی مرو را نیز در بر می گرفته است. در دوره تسلط یونانیان و حکومت سلوکیان؛ باختر یا باکتریه ( بلخ ) در قلمرو آنان قرار داشت و بنا بر نوشته استرابون: هرات در غرب؛ و پارویامی سوس ( هندوکش ) در جنوب و شرق این ناحیه قرار داشت؛ و در کتاب حدود العالم از متون دوره اسلامی، به رشته کوهی ( =هندوکش ) اشاره شده است که از میان طارقان و سکلند و خلم و سمنگان و از جنوب بلخ می کند. در دوره ساسانیان؛ خراسان، یکی از چهار استان مهم کشور به شمار می آمد؛ این استان، به چهار بخش تقسیم می شد و این بخش ها عبارت بودند از: مرو، نیشابور، هرات و بلخ. در دوره اسلامی؛ احمد بلاذری ( قرن۲و۳ قمری ) ، خراسان را دربرگیرنده چهار ربع ( بخش ) دانسته و می گوید: خراسان، چهار ربع دارد. ربع اول، ایرانشهر است و آن دربرگیرنده نیشابور و قهستان و هرات و توس است. ربع دوم، دربرگیرنده مروان ( دو مرو ) و سرخس و نسا و ابیورد و طالقان و خوارزم است. ربع سوم، دربرگیرنده جوزجانان و بلخ و صغانیان است و ربع چهارم، دربرگیرنده ماوراءالنهر است. ابن فقیه ( قرن ۳ هـ. ق ) نیز به نقل از بلاذری، خراسان را در چهار ربع ( = بخش ) یاد کرده و ربع سوم را در برگیرندهٔ ناحیهٔ غربی رود بلخ دانسته که شامل فاریاب، جوزجان، طخارستان، طالقان، ختّل، خش، قوادیان، خست، اندراب، بامیان، بغلان، والج، بنک، بدخشان، ترمذ، صغانیان، زم، خلم و سمنگان دانسته است. محمد مقدسی ( جغرافیدان قرن چهارم هجری ) ؛ همراه با یادکرد ربع سوم خراسان ( شامل: جوزجانان، بلخ و صغانیان ) با اشاره به گفتار بلاذری، اما با استدلال توجه به نزدیکی نقاط یک منطقه ( از دیدگاه جغرافیا، آداب و رسوم، زبان و فاصله ) ؛ مناطق خراسان را به هشت خوره و نه ناحیه دسته بندی نموده و بلخ را یکی از خوره های نه گانه خراسان دانسته که این خوره نخستین ناحیه از سوی جیحون ( به جهت غرب ) ؛ و گسترده ترین خورهٔ خراسان، پس از خورهٔ نیشابور می باشد.

ربع بلخربع بلخ
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/ربع_بلخ

بپرس