رباخور. [ رِ خوَرْ/ خُرْ ] ( نف مرکب ) رباخوار. رباخواره : رباخواری مکن این پند بنیوش که با شیر رباخور کرد خرگوش.نظامی.و رجوع به رباخوار و رباخواره و ربا شود.