رباخوار. [ رِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) سودخوار. پاره خور.( یادداشت مرحوم دهخدا ). فزونی خوار. زیادتی خوار. خورنده سود مرابحه. پول رباخوار. ( ناظم الاطباء ). کسی که در دادوستد ربا میگیرد. ( ناظم الاطباء ) : رباخواری از نردبانی فتادشنیدم که هم درنفس جان بداد.سعدی.و رجوع به ربا و رباخواره شود.
usurer (اسم)صراف، ربا خوار، سود خوار - تنزیل خوارusurious (صفت)ربا خوار، تنزیل خوار، مبنی بر رباخواری
رباخوار ( usurer ) : کسی که پولی ( دانگی ) را با بهره های نا خردمندانه بالا اُوام ( قرض ) می دهد: برابر این واژه در پهلوی= ( Waxšgar ) =وَخشگَر.✍️ loan sharkربا گیرنده+ عکس و لینک