راییدن

پیشنهاد کاربران

رَاییدن = to vote
رایَنده/رایندگان ​= ​voter ( s )
راییده ​= voted
رَایاندن = to make s. b vote
م. ث
با راییدن به این رئیس جمهور، هیچ دِگَشتی ( تغییری ) رخ نخواهد داد.
راییدن . [ د َ] این کارواژه ( فعل ) ، به چَمِ ( معنیِ ) "رای زدن"، "رایزنی کردن" ، "مشورت کردن" و یا "نظرخواهی کردن" است. "راییدن"، یک کارواژه ی برساخته ( مصدر جعلی ) است که از واژه ی "رای = دیدگاه؛ خِرَد و اندیشه؛ مشورت" + پسوند کارواژه ساز "ایدن" ساخته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

باید دانست که واژه ی "رأی" که امروزه در زبان پارسی و عربی از آن بهره گرفته می شود، در واقع برگرفته شده از واژه ی پارسی میانه ( پهلوی ) "رای" می باشد و همچون بسیاری از واژگان پارسی دیگری که در زبان عربی هستند، از پارسی به عربی درون گشته است. واژه ی "رأی" در زبان عربی به چم "دیدن"، "رویت کردن" می باشد.
همچنین واژه ی "نظر" عربی از واژه ی پارسی "نگر؛ نگریدن؛ نگریستن" گرفته شده است.
نمونه ی بهره گیری از واژه ی "رای" در میان چامه سرایان ( شاعران ) :
شاهنامه ی فردوسی:
مرا گفت: خوب آمد این رای تو
به نیکی گراید همه پای تو
نظامی گنجوی:
تا مگر از روشنی رای تو
سر نهم آنجا که بود پای تو

بپرس