رایومند

پیشنهاد کاربران

" رای : rāy " در زبانِ اوستاییِ کُهن به چمِ " سرمایه، دارایی، ثروت، تمول " بوده است که برابرِ آن در زبانِ پارسیِ میانه - نو نیز" رای: rāy " بوده است و برابرِ آن در زبانِ آلمانی " Reichtum" می باشد.
در زبانِ اوستاییِ جوان واژه یِ " رَئیوَنت : raē'vant " به چمِ
...
[مشاهده متن کامل]

1 - " سرمایه دار، دارا ، غنی، ثروتمند، متمول " و برابر با " reich " در زبانِ آلمانی
2 - " باشکوه، مجلل، شکوهمند، شکوهمندانه، فاخر " و برابر با " praechtig " در زبانِ آلمانی
3 - " باشکوه، پُر زرق و برق، زرق و برق دار، شکوهمند " و برابر با " prunkvoll " در زبانِ آلمانی
بوده است. ( برای نمونه بنگرید به یَشت : Yt. 7. 5 - Yt. 8. 32 - Yt. 12. 1 ، وَندیداد: V. 20. 1 ، یَسنا : Y. 12. 1 ، سی روچَگ : S. 2. 9 )
برابرِ این واژه در زبانِ پارسیِ میانه "رایومند: rāyōmand " و " ریوَند: rēvand " بوده است.
همچنین در زبانِ اوستاییِ جوان واژه یِ " رَئیوَ : raē'va " بعنوانِ دگرریختی از واژه یِ " رَئیوَنت " آمده است که برابرِ این واژه نیز در زبانِ پارسیِ میانه " رایومند" بوده است. ( برای نمونه بنگرید به یسنا : Y. 22. 24 )
" رایومند" ساختواژه ای بمانندِ " تنومند، هستومند و. . . " دارد که از پسوندِ " - ومند" ساخته شده اند. ( ریختِ دیگرِ این پسوند در زبانِ پارسی " - مَند "می باشد. )
نکته : واژه یِ اوستاییِ " رَئیوَنت : raē'vant " ، برپایه ی آواشناسی، به ریختِ " ریوند: rēvand " نیز در زبانِ پارسی می آید [ به دلیلِ دگرگونیِ آواییِ " aē " ( اوستایی ) به " ē " ( پارسی ) ].
همچنین در زبانِ اوستایی جوان واژه یِ " رَئیوَس - چیثرَ: raēvas - čiϑra " به چمِ " از تبارِ/تخمه یِ سرمایه دار، از تبارِ/تخمه یِ ثروتمند، از تبارِ/تخمه یِ برجسته/نجیب" بوده است؛ که برابرِ آن در زبانِ پارسیِ میانه " رایومند توخمَک : rāyōmand tōxmak " بوده است.
پیشنهاد 1: برابرِ پارسیِ واژه یِ بیگانه " لاکچری" ، واژگان " رایومند ، ریوند " هستند.
پیشنهاد 2: به جایِ واژگانِ بیگانه یِ " بورژوا ، بورژوازی ( Bourgeoisie ) ، جنتل ( genteel ) ، جنتلمَن ( gentleman ) " می توان از همین واژگانِ " رای، رایومند، ریوند " مینو و بهره گرفت.
پَسگشت :
ستونهایِ 1484 - 1485 و ستون 1525 از نبیگ " فرهنگنامه زبانِ ایرانیِ کهن " ( کریستین بارتولومه )
( شما می توانید ریشه یِ آریاییِ واژه یِ " رَئیونت " را در فرتور زیر ببینید که با " ar " نشانه گذاری شده است. )

رایومند
Persian - Pahlavi - Dictionary
دکتر بهرام فره وشی

Pahlavi, Gujarati and English dictionary @1879

به این کلمات رجوع شود:
raymond
for
to
ray
MRI
رای
رأی
برای
دارا
را
. . .
رایومندرایومند
بارنده قوی٫ ماندگار
خصوصیت یکی از ایزدان بنام تیشتر در کیش مهر که ایزد باران بوده است
باشکوه ، نورانی، یکی از نام های خدا در زرتشت
نورانی - یکی از نام های خداوند در دین زرتشت