رایم

لغت نامه دهخدا

رایم. [ ی ِ ] ( ع ص ، اِ ) رائم. شتر ماده مهربان بر بچه و پوست آکنده بکاه آن. ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) ( از المنجد ) ( ناظم الاطباء ). || اشتر که بر بچه دیگری آموخته بود. ( مهذب الاسماء ).

فرهنگ فارسی

رائم . ماخوذ از تازی شتر ماده مهربان بر بچه و پوست آگنده بکاه آن یا اشتر که بر بچه دیگری آموخته بود .

پیشنهاد کاربران

بپرس