رایقه

لغت نامه دهخدا

( رایقة ) رایقة. [ ی ِ ق َ ] ( ع ص ) مؤنث رایق. رجوع به رایق و رایقات شود.

رایقة. [ ی ِ ق َ ] ( اِخ ) شهری است بزرگ و خرم از جزیره و به رقه پیوسته بر کران فرات نهاده ، حرب صفین اندر حدود او بوده است از آن سوی رود. ( حدود العالم ).

فرهنگ فارسی

شهری است بزرگ و خرم از جزیره و به رقه پیوسته بر کران فرات نهاده حرب صفین اندر حدود او بوده است .

پیشنهاد کاربران

بپرس