رایف
لغت نامه دهخدا
رایف. [ ی ِ ] ( اِخ ) پسر ابراهیم پاشا و نوه شیخ الاسلام عارف بک. از وزرای عثمانی بود و در سال 1188 هَ. ق. بسمت رئیس الکتاب و بعد بشغل وزارت رسید. او یکی پس از دیگری بفرمانروایی مصر و قونیه و موره منصوب شد. رایف در سال 1199 هَ. ق. به اتهام شرکت در قتل خلیل پاشا عزل و اعدام گردید. ( از قاموس الاعلام ترکی ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
پیشنهاد کاربران
معنی