رایع
لغت نامه دهخدا
- فرس رایع ؛ اسب نیکو. ( از منتهی الارب ). اسب نیکو و تیزگام. ( ناظم الاطباء ).
- کلام رایع ؛ سخن لطیف و شگفت انگیز. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
اسم فاعل از ریشه رائع زیاد شونده و برکت کننده .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید