رایح. [ ی ِ ] ( ع ص ) رائح. اسم فاعل از ریشه «روح »، کسی که در شبانگاه آید. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). ج ، رَوْح. ( المنجد ). شبانگاه آینده. ( منتهی الارب ). || کسی که در شبانگاه کاری کند. ج ، رایحون. || مرد شادمانی کننده. ج ، رایحون. || مردی که در افعال مشابه پدر باشد. ج ، رایحون. ( ناظم الاطباء ). || باران شبانگاهی. ( مهذب الاسماء ).
فرهنگ فارسی
بوکننده، بودهنده ( اسم ) ۱ - بو دهنده . ۲ - بو کننده . رائح . اسم فاعل از ریش. (( روح ) ) کسی که در شبانگاه آید . یا کسی که در شبانگاه کاری کند جمع رایحون .
فرهنگ معین
(یِ ) [ ع . رائح ] (اِفا. ) ۱ - بو دهنده . ۲ - بو کننده .