رای پیش آوردن ؛ رأی نیکو زدن. تدبیر نیکو عرضه داشتن. اظهار رأی صائب و درست. نظر درست دادن :
چنان دان که شاهی مر او را سزاست
که دور فلک را ببخشید راست
همیشه غم پادشاهی خورد
خود و موبدش رای پیش آورد.
فردوسی.
چنان دان که شاهی مر او را سزاست
که دور فلک را ببخشید راست
همیشه غم پادشاهی خورد
خود و موبدش رای پیش آورد.
فردوسی.