ندید او همی مردم رای ساز
رسیدش به تدبیرسازان نیاز.
فردوسی.
رأی ساز. [ رَءْی ْ ] ( نف مرکب ) در اصطلاح انتخابات کسی را گویند که در کار جمعآوری نظریه های واقعی افراد تقلب کند و بدروغ و حیله به سود خود یا دیگران رأی غیرواقع فراهم آورد. رأی تراش. جاعل رأی بنفع دیگری و یا خود.