رای را بد کردن ؛ گردانیدن اعتقاد نیکو به اعتقاد بد. به بدی تغییر عقیده دادن. بد کردن عقیده و نظر. ببدی اراده کردن. آهنگ بدی کردن :
نکورای چون رای را بد کند
چنان دان که بد در حق خود کند.
نظامی.
نکورای چو رای را بد کند
خرابی در آبادی خود کند.
نظامی.
نکورای چون رای را بد کند
چنان دان که بد در حق خود کند.
نظامی.
نکورای چو رای را بد کند
خرابی در آبادی خود کند.
نظامی.