رای انداختن
لغت نامه دهخدا
رأی انداختن. [ رَءْی ْ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) رای انداختن. رجوع بهمین کلمه شود. || انداختن ورقه رأی در صندوق انتخابات : من برای فلانی رأی انداختم ؛ یعنی بنام او رأی بصندوق ریختم.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید