رای افتادن ؛ نظر افکندن بکسی یا جایی. نظر و عقیده پیدا کردن در باره امری. عقیده یافتن. معتقد شدن : ما را رای افتاده است تا از جانب خان دو وصلت باشد یکی بنام ما و یکی بنام فرزند ما. . . ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 314 ) .
پیر بدو گفت چه افتاد رای
کان همه رفتند و تو ماندی بجای.
نظامی.
پیر بدو گفت چه افتاد رای
کان همه رفتند و تو ماندی بجای.
نظامی.