راگ

لغت نامه دهخدا

راگ. ( اِ ) کاسه آبخوری. ( لغت محلی شوشتر ). || قوچ و گوسفند جنگی. ( لغت محلی شوشتر ). || رشته سوزن. ( لغت محلی شوشتر ). || بلغت زندو پازند راه یا صراط. ( لغت محلی شوشتر ). و رجوع به راک در همین لغت نامه شود. || بهندی موسیقی و سرود. ( لغت محلی شوشتر ). بزبان مردم هند نوعی سرود و لحن. ( ناظم الاطباء ). || ( ص ، ق ) مخفف رایگان که بی مزد و اجرت و مفت کار گرفتن باشد. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی متعلق به کتابخانه مؤلف ).

فرهنگ فارسی

کاس. آبخوری . یا رشته سوزن

فرهنگ عمید

۱. نغمه، سرود.
۲. عیش و طرب، راگ ورنگ.

پیشنهاد کاربران

بپرس