راکس

لغت نامه دهخدا

راکس. [ ک ِ ] ( ع ص ) گاوی که در مرکز خرمن بندند بوقت کوفتن. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). گاوی که در میان خرمن کاه دارند و دیگرگاوان را بر گرد او گردانند برای خرد کردن خرمن. ( کنزاللغات ). گاو که در پیش گاو رود. ( مهذب الاسماء ).

راکس. [ ک ِ ] ( اِخ ) وادیی است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). نام وادیی. ( ناظم الاطباء ). نام بیابانی. ( کنز اللغات ). یاقوت حموی اشعاری در باره این وادی از داودبن عوف و عباس بن مروان سلمی آورده است. رجوع به معجم البلدان ج 4 ص 209شود. || نام رودخانه ایست. ( کنزاللغات ).

فرهنگ فارسی

وادیی است . نام وادیی

پیشنهاد کاربران

بپرس