راک. ( اِ ) کاسه. ( آنندراج ) ( انجمن آراء ) ( فرهنگ رشیدی ) ( مؤید الفضلاء ) ( از شعوری ج 2 ورق 8 ). کاسه آبخوری. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). کاسه که به تازیش جفنه خوانند. ( شرفنامه منیری ). کاسه چوبین را هم گفته اند. ( انجمن آراء ). کشف را لاک پشت بدین مناسبت گفته اند و در فارسی «را» به «لام » تبدیل مییابد. ( آنندراج ) ( از انجمن آراء ) : مالشم دادند در لاک فلک شد مگس ران سر خوانم ملک.
بسحاق اطعمه ( از آنندراج ).
|| رشته ٔسوزن. ( آنندراج ) ( انجمن آراء ) ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ رشیدی ) ( مؤید الفضلاء ). || قوچ جنگی. ( آنندراج ) ( انجمن آراء ) ( فرهنگ رشیدی ) ( از سروری ). قوچ که شاخهای کج دارد. ( از شعوری ج 2 ورق 8 ). قوچ و گوسفند جنگی را گویند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). دنبه سرزننده که آن را تگل و خوچ و غرم و قوچ نیز گویند. ( از شرفنامه منیری ) : بتافت بازوی حکمت به پنجه قوت ز موی گردن شیر ژیان قلاده راک.
منصور شیرازی ( از آنندراج وشرفنامه ).
|| آلتی باره کوب که سری چون سر قوچ داشته. ( یادداشت مؤلف ). || به لغت زند و پازند راه باشد که به عربی صراط و طریق خوانند . ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). || ( اصطلاح موسیقی ) ماخوذ از هندی ، نام نوایی از موسیقی. ( ناظم الاطباء ). نام نوایی است در دو دستگاه ماهور و شور. رجوع به مجمعالادوار هدایت نوبت سوم ص 85 و 91 شود. راک. ( اِخ ) ده مخروبه ای است از دهستان تنگ گزی بخش اردل شهرستان شهرکرد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ).
فرهنگ فارسی
قوچ، گوسفند، جنگی ( اسم ) آوازیست ایرانی یکی از تغییر مقامات ماهوت انتقال به آواز راک است . نوت شاهد عراق و راک با تنیک ماهور یکی است و تفاوت درین است که در عراق درجه سوم ماهور نیم پرده پایین می آید و سوم گام ماهور کوچک میشود ولی در راک علاوه بر این تغییر درجه ششم ماهور هم یک ربع پرده پایین میرود . یا راک عبد الله گوشهای از ماهور و گوشهای از راست پنجگاه . یا راک هندی گوشهای از ماهور . ده مخروبه ایست از دهستان تنگ گزی بخش اردل شهرستان شهرکرد .
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
منبع. فرهنگ عمید
راک به گیلکی یعنی رگبار بارانی که با شدت زیاد میزنه و سریع قطع میشه
رشته
دیسلاو ومتال بهتراز پاپ وراک و رپ هست
راک در فارسی به معنای رشته و نخ است
به "موسیقی اعتراضی" راک هم میگن
رگبار ( گیلکی )
قوچ جنگی و صخره
راک چند معنی داره یکیش راک سنگ یکیش راک موسیقی هات راک که با گیتار برقی، ارگ، گیتار برقی کمکی و درام نواخته میشه
لقب دواین جانسون بازیگر و کشتی کچ کار سابق ب معنی صخره The rock
واژه راک ( Raak ) در گویش زبان بختیاری= یعنی صخره
راک:[ اصطلاح مرغ داری] گاری های چرخداری که در ماشین جوجه کشی استفاده می شوند.
واژه راک در گویش بختیاری به معنی صخره میباشد.
در زبان لری بختیاری به معنی صخره راک::صخره طایفه راکی بختیاری
گوسفند جنگی
نوعی رقص و موسیقی سریع
کوله
صخره
گوسفند
بَرد در برخی گویش های استان فارس و زبان های لری و کردی آنرا به چمار تخته سنگ بزرگ یا صخره بکار می برند.