رأی گرفتن


معنی انگلیسی:
poll

لغت نامه دهخدا

رأی گرفتن. [ رَءْی ْ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) نظر مردم رادر امری بدست آوردن. اظهار نظر خواستن. طلب اظهار عقیده کردن درباره کاری. خواستن نظر و عقیده یکایک افراد در امر انتخابات و جز آن. اخذ رأی. معلوم ساختن نظر افراد در مورد انتخابات مجلس شوری و سنا یا انجمن شهر و معلوم داشتن عقیده و نظر وکیلان درباره مطلب مطرح شده در جلسه ، و یا معلوم داشتن نظر و عقیده ٔگروهی حاضر در انجمن نسبت به مطلب مطرح شده ای. || اخذ رأی اعتماد مجلس ، بوسیله دولت یا وزیر. || کار انجمنهای محلی نظارت صندوقهای انتخاباتی. || کار رئیس جلسه یک مجلس پس ازختم بحثها و مشاجره ها درباره یک مسئله یا قانون.

فرهنگ فارسی

نظر مردم را در امری به دست آوردن اظهار نظر خواستن .

مترادف ها

poll (فعل)
رای گرفتن، نمونه برداشتن، سرشماری کردن، رای دادن یا اوردن

پیشنهاد کاربران

بپرس