راورا. ( اِ ) راوَرا. ژاوُژا. ژاوَژا. رجوع به ژاوژا شود. خارپشت. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ رشیدی ). خارپشت را گویند و آن جانوری است معروف. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( برهان ). خارپشت باشد که آنرا ژوژه نیز خوانند و عربی آن قنفذ است. ( از شعوری ج 2 ورق 2 ) :
گر سایه عمود تو افتد بفرق او
سر برکشد بسینه عدویت چو راورا.عمادالدین یوسف ( از آنندراج ).
رأورا. [ رَئو ] ( اِ ) راورا. خارپشت. و ظاهراً بهر دو زای فارسی است. ( فرهنگ رشیدی ). رجوع به زاوزا و ژاوژا و راورا شود.