راهور. [ وَ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) مخفف راهوار. ( شرفنامه منیری ). اسب تیزرو و فراخ گام : بود در معرض فضلم پیاده میل در میدان کسی کو زیر ران خود ز دعوی راهور دارد.
( از مؤلف شرفنامه منیری ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - راه سپر . ۲ - فراخ گام تند رو و خوش راه ( اسب استر و غیره ) . مخفف راهوار . اسب تیز رو و فراخ گام .