راهوان

لغت نامه دهخدا

راهوان. ( ص مرکب ) راهبان. راهدار. پاسبان راه. ( ناظم الاطباء ). راهبان ، یعنی پاسبان راه. ( از شعوری ج 2 ورق 11 ). راهبان که به معنی محافظ راه باشد. ( آنندراج ). || پاسبان دشمن یا دزد. || باج گیرنده. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

راهبان . راهدار . پاسبان راه . یا پاسبان دشمن یا دزد . یا باج گیرنده .

پیشنهاد کاربران

بپرس