راهنگ

لغت نامه دهخدا

راهنگ. [ هَِ ] ( اِخ ) نام قصبه ای است در سیام واقع در 375هزارگزی شمال باختری بانکوک ، چون اطراف این قصبه بسیار سبز و خرم و حاصلخیز است از اینروی راه آهنی آنرا به ساحل مربوط می کند و از این رهگذر بر رونق بازرگانی آن افزوده است. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ).

فرهنگ فارسی

نام قصبه ای است در سیام واقع .

پیشنهاد کاربران

رآه تنگ ، رآه بآریک ، ( موخفف ) ، میآن بور دو زآغه ، هوآکش زآغه هآی زیرزمینی که جهت نگهدآری دآم و آذووغه حفر می شوده اند . هوآکش هآی بآریک آدم رو جهت دسترسی به کآریزهآ ، زآغه هآ و دآلآن هآی زیرزمینی ، رآه دررو ، بآریکه دآلآن ، حوفره ی ایمن برآی خورووج فآوری .
...
[مشاهده متن کامل]

رآهنگ از دو وآژه ی رآه و تنگ به دست آمده است ، در گوذشته هآی نه چندآن دوور که زآغه سآزی در شهر و رووستآ رسم بوود ؛ هر خآنه ای زآغه ی خودش رآ دآشت که به رسم زندگی اشترآکی ، این زآغه هآ بآ رآه هآی بآریک آدم رو به هم پیوند می یآفت و رآه تنگ نآمیده می شود ، هم چنین حوکم هوآکشی بوود برآی زآغه هآی زیرزمینی . بآ گوذشت زمآن به رآهنگ موخفف گشته . شهر کبوودرآهنگ به دلیل خآک کبوود رآهنگ هآیش به این نآم نآمی شوده است .

رود خانه
راهی که با آهنگ میرود

بپرس