راهجویی

لغت نامه دهخدا

راهجویی. ( حامص مرکب ) راهجوئی. عمل راهجوی.جستن راه. جستجوی راه. جستجو کردن راه :
نقیبان راهجویی برگرفتند
پی فرهاد را پی درگرفتند.
نظامی.

پیشنهاد کاربران

بپرس