راهبری کردن


معنی انگلیسی:
induct

پیشنهاد کاربران

راهبری کردن ؛ رهبری کردن. رهبر و راهنما شدن : تخشیف ؛ راهبری کردن کسی را. ختع؛ راهبری کردن در تاریکی شب. ( منتهی الارب ) .

بپرس