راهب دیر ؛ راهب دیرنشین. پارسای ترسا که گوشه نشینی برگزیند. بزرگ دیر. رئیس دیر. رجوع به راهب شود :
بتصدیقی که دارد راهب دیر
بتوفیقی که بخشد واهب خیر.
نظامی.
راهب دیرش چو سپه عرضه داد
صد علم عشق برافراختیم.
عطار.
بتصدیقی که دارد راهب دیر
بتوفیقی که بخشد واهب خیر.
نظامی.
راهب دیرش چو سپه عرضه داد
صد علم عشق برافراختیم.
عطار.