راه گرای

لغت نامه دهخدا

راهگرای.[ گ ِ ] ( نف مرکب ) راه گراینده. راهگذار. راهرو. ( ارمغان آصفی ). راهسنج. ( بهار عجم ). مسافر و سیاح. ( ناظم الاطباء ). که بسفر گراید. که بسفر گرایش داشته باشد.که به سیر و سیاحت بگراید. و رجوع به راهگرا شود.

فرهنگ عمید

۱. راه پیما.
۲. مسافر.

پیشنهاد کاربران

بپرس