راه پاک ساختن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) زدودن برف و دیگر چیزهایی که مانع عبور و مرور میشود. پاکیزه کردن راه. زدودن غبار و خاک و آلودگی از آن : بذوق جستجویش هستی خود چاک میسازم غباری میدهم بر باد و راهی پاک میسازم.
بیدل ( از بهار عجم ).
فرهنگ فارسی
زدودن برف و دیگر چیزهایی که مانع عبور و مرور میشود . پاکیزه کردن راه .