راه واشدن ؛ باز شدن راه. گشوده شدن آن. بیکسو شدن مانع از آن. پدید آمدن راه. ایجاد شدن راه. مقابل بستن راه. ( از بهار عجم ) :
هیچگه راه جدایی در میان شان وانشد
دوستدار الفتم آن ابرو پیوسته را.
کلیم ( از آنندراج ) .
هیچگه راه جدایی در میان شان وانشد
دوستدار الفتم آن ابرو پیوسته را.
کلیم ( از آنندراج ) .