راه نماینده
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
راه نماینده ؛ نماینده راه. راهنما. که راه راست نشان دهد. که رهبری کند. رهبر.
- || نشان دهنده آیین و رسم و روش. که به رسم و آیین رهنمون باشد.
- || نشان دهنده آیین و رسم و روش. که به رسم و آیین رهنمون باشد.