راه سیاه کردن بر کسی

پیشنهاد کاربران

راه شاه ؛ بمعنی شاه راه است که راه پهن و بزرگ و عام باشد. ( برهان ) . گذری فراخ باشد که از آنجابه راهها و جایهای بسیار توان شد و گویند سیاح باشدو جاده باشد. ( فرهنگ نظام ) ( لغت فرس اسدی ) . راه بزرگ و عام و شارع. ( ناظم الاطباء ) . جاده و طریق پرتردد که راههای باریک و فرعی از آن منشعب شوند و آن را شاهراه و شهراه نیز گویند. ( از شعوری ج 2 ورق 14 ) :
...
[مشاهده متن کامل]

براه شاه نیاز اندرون سفر مسگال
که مرد کوفته گردد بدان ره اندر سخت.
کسایی ( از لغت فرس اسدی ) .
و رجوع به شاهراه در همین ماده شود.

راه سیاه کردن ( سیه کردن ) بر کسی ؛ کنایه از بی نام و نشان کردن. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) . پوشیدن راه به سیاهی. محو کردن راه در تاریکی. در تاریکی فرو بردن راه را :
چو در برقع کوه رفت آفتاب
سر روز روشن درآمد بخواب
...
[مشاهده متن کامل]

سیه کرد بر شبروان راه را
فرو برد چون اژدها ماه را.
نظامی ( از بهار عجم ) .

بپرس