راه خوری

لغت نامه دهخدا

راه خوری. [ خوَ / خ ُ ] ( حامص مرکب ) عمل راه خور. راه بریدن بسرعت. ( از بهار عجم ) ( از آنندراج ) :
این رخش که مثلش نجهد برق جهان
چون صیت شهنشاه دود گرد جهان
بر مائده طی مکان مهمان است
در راه خوری نقش سمش گشته دهان.
ظهوری ترشیزی ( از بهار عجم ).

فرهنگ فارسی

عمل راه خور . راه بریدن بسرعت

پیشنهاد کاربران

بپرس